نقد و بررسی
کتاب مغازه ی خودکشیاگه یک روز لبخند زدن را فراموش کنیم، زندگی کردن دیگر چه ارزشی دارد؟ دورانی را تصور کنید که به هرجا نگاه میکنید، تلخی، بدبختی و افسردگی را میبینید. زندگی در سیاهی و پوچی بهقدری برای همه عادی شده، گویی حالت دیگری از زیستن وجود نداشته باشد. در این شرایط، مرگ بر زندگی ترجیح داده میشود و تقاضا برایش آنقدر زیاد میشود که کسبوکاری راه میافتد با هدف کمک به مردم برای تدارک یک مرگ دلخواه. کتاب مغازه خودکشی، شرح یک تجارت پرسود با مشتریانی است که حاضرند برای مرگشان هزینه کنند.
ژان تولی Jean Teulé نویسندهی کتاب مغازه خودکشی Le Magasin des suicidesدر انتخاب اسامی شخصیتهای کتابش، نگاهی به افراد مشهوری داشته که با خودکشی زندگی خود را پایان دادهاند. پدر خانوادهی تواچ، میشیما نام دارد که برگرفته از اسم نویسندهی صاحبسبک ژاپنی «یوکیو میشیما» است.
«میشیما» خالق آثار درخشانی مثل چهارگانهی دریای حاصلخیزی است که انتشارات نگاه آنها را به فارسی منتشر کرده است و منتقدان آن را برابر ژاپنی مجموعهی «در جستوجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست، نویسندهی مشهور فرانسوی میدانند. «میشیما» از آن دست نویسندههایی است که عقایدش را فراتر از کتابهایش در زندگی شخصی خود پیاده کرده است. «میشیما» در اعتراض به شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم، افول اقتدار و زوال ارزشهای سنتی در پادگان نظامی توکیو در برابر دیدگان مردم دست به هاراگیری، نوعی خودکشی تشریفاتی ژاپنی میزند که در آن فرد با شمشیر شکم خود را پاره میکند. نتیجهی هاراکیری، مرگی عذابآور و پردرد است که در سنت ژاپنی، روشی برای جبران خفت و خطا و همزمان حفظ شرافت محسوب میشد. «میشیما» با انتخاب چنین مرگی قصد داشت جامعهی ژاپنی زمانهی خودش را به خود آورد و آنها را از تباهی و سقوط آداب و رسوم کهن ژاپنی آگاه کند.
یکی از فرزندان خانوادهی تواچ در کتاب مغازهی خودکشی، ونسان نام دارد که به نقاش مشهور هلندی یعنی «ونسان ون گوگ» اشاره دارد. «ون گوگ» با نبوغ سرشار هنری، بخشهایی از زندگی طبقهی فرودست اجتماع را نقاشی کرده که در دوران او هیچ طرفداری نداشت. او که مدتها با افسردگی و ملالت دستوپنجه نرم میکرد، سرانجام با شلیک گلوله در شکمش به زندگیاش پایان داد.
0comments